در اذهان عمومی واژه سلامت فقط مجموعهای از مفاهیم مانند بیمارستان، تجهیزات درمانی، پزشکان متخصص و آزمایشهای کنترلی را تداعی میکند؛ اما نکته مهم این است که سلامت فقط جنبه درمانی ندارد. در واقع جنبه دیگری نیز وجود دارد که همان آموزش بهداشت است. آموزش بهداشت به افراد به خصوص در مناطق محروم، مسئلهای بنیادی و حائز اهمیت است.
در شرایطی که بسیاری از نقاط در کشورمان دسترسی پایینی به امکانات و منابع درمانی دارند، جنبهای از سلامت که به آموزش دانش ابتدایی بهداشت میپردازد، جنبه اساسی تلقی میشود. همین آموزشهای ابتدایی میتوانند تاثیر بسزایی در کیفیت سلامت فردی گذاشته و نیز در ابعاد اجتماعی نمایانگر شود.

بهداشت، یک دانش عمومی است؛ نه یک مهارت تخصصی
سواد در حیطه سلامت را میتوان در ۲ شکل متفاوت جغرافیایی بررسی کرد؛
۱- سواد سلامت در مناطق شهری
۲- سواد سلامت در مناطق کمبرخوردار
به این معنا که در مناطق شهری عموما افراد بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به آموزشهای بهداشت دسترسی دارند. در این مناطق اصول ابتدایی بهداشت به روشهای مختلف به افراد آموزش داده میشود؛ از مدارس گرفته تا رسانهها، جلسات مراکز بهداشت، شبکههای اجتماعی و…. تمامی این موارد، سواد سلامت را در افراد افزایش میدهند.
در مقابل در مناطق محروم و کم برخوردار، منابع آموزشی گفته شده وجود ندارند یا حداقل کمتر در دسترساند. در نتیجه افراد برای یادگیری اصول صحیح بهداشت و افزایش کیفیت بهداشت فردی، به باورهای سنتی و مفاهیمی که سینه به سینه منتقل میشوند اکتفا میکنند. برای همین اصول علمی بهداشت نادیده گرفته میشوند؛ نقطهای که نیاز مبرم به آموزش بهداشت حس میشود. برای مثال برای بسیاری از افراد توضیح داده نشده که:
- علت شستوشوی دستها پیش از صرف غذا چیست؟
- چرا شیر غیرپاستوریزه باعث بروز بیماری میشود؟
- شرایط نگهداری آب مصرفی چیست؟
- علائم کمخونی یا سوءتغذیه چه میتوانند باشند؟
- مراقبتهای دورهای مادران باردار چه مواردی هستند و دلیل انجام آنها چیست؟
اطلاعاتی ساده اما درعینحال ضروری که عدم اطلاع از آنها، عواقب سنگینی در بر دارد.
نبود آموزش بهداشت و عواقب آن در مناطق محروم
تاثیر وجود یا عدم وجود آموزش بهداشت در سطح کیفی سلامت افراد یک جامعه، فورا مشخص میشود. به این صورت که آگاهی از انواع بیماریها و اصول پیشگیری از آنها منجر میشود که بسیاری از بیماریها قبل از شروع، متوقف میشوند. در مقابل عدم آگاهی فرد از حقایق اساسی و ساده بهداشتی و تجمع آنها بهمرورزمان، بیماریهای جبرانناپذیر فراوانی را رقم میزند.
برای مثال، نمونههای شایع بیماریهایی که در مناطق محروم و کمبرخوردار وجود دارند و با آموزش بهداشت بهسادگی قابل پیشگیری هستند را نام میبریم:
- اسهال و بیماریهای گوارشی
نحوه پیشگیری: توجه به کیفیت آب آشامیدنی و نحوه نگهداری آن – شستوشوی مداوم دست و صورت
- عفونتهای پوستی و انگلی
نحوه پیشگیری: رعایت بهداشت فردی و محیط زندگی
- کمخونی و سوءتغذیه در کودکان
نحوه پیشگیری: آگاهی از تغذیه صحیح کودکان و نیازهای غذایی آنان
- مشکلات دهان و دندان
نحوه پیشگیری: توجه به مراقبتهای مداوم دهان و دندان و پرهیز از عادتهای نادرست مانند استعمال دخانیات
نمونههای بالا، مشکلاتی هستند که با آموزش پیشگیرانه میتوان از درمان سخت و پرهزینه آنها جلوگیری کرد.
چرا آموزش بهداشت در مناطق محروم اثربخشتر از مداخله درمانی است؟

در مناطق محروم دسترسی به درمان و مراکز درمانی به دلایل بسیار مانند فاصله زیاد تا شهر و امکانات محدود و در نتیجه افزایش هزینهها، بسیار محدود است. از همین روی توجه به آموزش بهداشت بهعنوان رویکرد پیشگیرانه، اهمیت چندبرابری پیدا میکند. تاثیر ابعاد این موضوع را میتوان به چند شکل بررسی کرد:
۱- هزینه کم ولی تاثیر زیاد
یک کارگاه آموزشی ۳۰ دقیقهای با هزینه پایین برای والدین با موضوع «مراقبت از کودکان»، میتواند از شیوع بیماریهایی که درمانشان میلیونها تومان هزینه دارد، جلوگیری کند.
۲- کاهش وابستگی بهنظام درمان
در مناطقی که با کمبود نیروی درمان مواجهیم، بهترین رویکرد این است که مردم خود توانایی مراقبت پایهای از خود را داشته باشند.
۳- تغییر رفتار، ماندگارترین شکل پیشگیری از بیماری
وقتی آموزههای بهداشتی به عادتهای فردی و اجتماعی تبدیل شوند، تاثیر ماندگارتری خواهند داشت بهگونهای که سطح بالای سلامت را در نسل بعدی نیز تثبیت خواهند کرد.
موانعی که در مسیر آموزش بهداشت با آنها مواجهیم
آموزش بهداشت در مناطق محروم همیشه هم آسان نیست. چالشهایی وجود دارد که اگر نادیده گرفته شوند، هر زیرساخت آموزشی بیاثر خواهد ماند. از میان این چالشها میتوان به مهمترینها شاره کرد؛
- تفاوت فرهنگی: آموزشها در حیطه بهداشت اگر با زبان و فرهنگ مردم محلی هماهنگ نباشند، معمولا توسط آنها پذیرفته نمیشوند.
- عدم وجود مربیان بومی: افرادی که از دل همان جامعه باشند، در جایگاه آموزگار اعتماد بیشتری جلب میکنند. عدم توجه به این نکته کاهش اثرگذاری این آموزشها در اذهان افراد را در بر دارد.
- محدودیت در وجود منابع آموزشی: عموما پیش میآید که ابزارهای آموزشی ساده مانند کتابچه، پوستر، بروشور و حتی یک مکان مناسب جهت آموزش افراد در آن مناطق وجود ندارند. به بیان دیگر، کمبود امکانات و منابع آموزشی محتملترین چالش خواهد بود.
- اولویتهای اقتصادی متفاوت: اهم و مهم خانوادهها در هنگام اولویتبندی برای منابع مالی محدود خود، خواهناخواه دغدغه سلامت را به موارد انتهایی پراهمیتترینها سوق میدهد. خانوادهای که دغدغه تامین خوراک دارد، اهمیتی به مقوله سلامت و کیفیت آن نداده و حتی نمیتواند که بدهد.
در نتیجه قبل از تدوین هر برنامه آموزشی جهت بهبود کیفیت سلامت افراد در مناطق محروم، ابتدا نیاز است فرهنگ مقصد و محدودیتهای آنان را شناخته و اصول آموزشی خود را تاحدامکان بر مبنای آنها ویرایش نماییم.
ویژگیهای یک آموزش بهداشت مؤثر در مناطق محروم
بنابراین، برای حصول نتیجه عینی در سطح سلامت افراد در مناطق محروم، چند اصل مهم در تدوین برنامه آموزشی بهداشت بایستی لحاظ شوند. در گام نخست، موارد آموزشی هر چه سادهتر باشند نتایج بهتری خواهند داشت. پیچیدگی اصول باعث گسستگی ذهن و عدم پیروی فرد از آن میشود. مثالها و مواردی که برای افراد ملموستر باشند را در آموزشها رعایت نماییم.
در گام بعدی موارد آموزشی را با زبان و فرهنگ مردم منطقه بومیسازی کنیم. اگر موارد آموزشی با کلماتی از جنس زبان منطقه ارائه شوند، پذیرش آن توسط افراد راحتتر خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که تاثیر از تداوم ناشی میشود. بدین معنا که مفاهیم آموزشی فقط اگر مستمر ارائه شوند و بهمرور تکرار شوند، در پوست و گوشت آن فرهنگ رسوخ میکنند و در غیر این صورت بهمحض اتمام دوره آموزشی، فراموش میشوند.
نکته آخر آن که همانطور که در بالا اشاره شد، استفاده از نیروهای آموزشی بومی که در دل همان فرهنگ بزرگ شدهاند، باعث میشود که افراد ممانعت کمتری در دریافت مفاهیم از خود نشان داده و در زمان کمتری عناوین بهداشتی پایهای را در زندگی روزمره خود تثبیت کنند.
آموزش، حیاتیتر از درمان
در مقوله بهبود سطح سلامت افراد، افزایش دانشپایهای سلامت رویکرد مؤثرتری در مقایسه با درمان است. در بسیاری از مناطق محروم ایران، اولین نیاز مردم یک بیمارستان یا مرکز درمان مجهز نیست. آنچه بیشتر از هر چیز دیگری کمبود آن احساس میشود، دانشپایهای سلامت است؛ دانشی که اگر وجود داشته باشد، بسیاری از بیماریها در وهله اول شیوع پیدا نمیکنند.
آموزش بهداشت اولین جنبه مهم سلامت است؛ چرا که زیرساختی ایجاد میکند که تمامی اقدامات دیگر، از درمان گرفته تا توانبخشی، بر آن استوار میشوند. اگر این زیرساخت محکم شود، جامعهای با افراد سالمتر و خوشحالتر خواهیم داشت.